در مقاطع مختلف پس از ظهور، جبرئیل و میکائیل حضور ملموسی دارند، که از آن جمله میتوان به سرآغاز ظهور و هنگامة بیعت با حضرت مهدی(ع) در «مسجدالحرام» و نیز لشکر کشی برای نبرد با سفیانی21و شکست و کشتن او اشاره کرد.
در مقاطع مختلف پس از ظهور، جبرئیل و میکائیل حضور ملموسی دارند، که از آن جمله میتوان به سرآغاز ظهور و هنگامة بیعت با حضرت مهدی(ع) در «مسجدالحرام» و نیز لشکر کشی برای نبرد با سفیانی21و شکست و کشتن او اشاره کرد.
1ـ جبرئیل
محمود مطهّری نیاقیام امام عصر(ع)، واقعهای شریف و در عین حال دوست داشتنی است که از هزاران سال پیش، بسیاری چشم امید به وقوع آن داشتهاند. یکی از مقاطع مهمّ تاریخ پس از ظهور، نبرد با شیطان است. در این جنگ که به حق میتوانیم آن را بزرگترین جنگ تاریخ حیات بشر بدانیم، دو جبهة حقّ و باطل رو در روی هم میایستند؛ سپاه باطل متشکّل از جنّ و انسی است که تحت فرمان ابلیس قرار دارند و در مقابل آنان، سپاه حق از مجموعة ملائکه، جنّیان مؤمن و انسانهایی است که به ولایت و فرماندهی امام عصر(ع) مفتخر گشتهاند. ممکن است برخی گمان کنند اینجا اوّلین حضور ملموس ملائکه بر روی زمین است؛ در حالی که ملائکه از مدّتها قبل برای همراهی با امام عصر(ع) قدم بر زمین نهادهاند. امام صادق(ع) فرمود: «نخستین کسی که با قائم(ع) بیعت خواهد نمود، جبرئیل است. او در چهرة پرندة سفیدی از آسمان فرود میآید و با آن حضرت دست بیعت میدهد. آنگاه یک پا بر بیت الله و پای دیگر [را] بر بیت المقدّس میگذارد و با ندای زیبا و رسایی که همگان آن را میشنوند، میگوید: «أَتَى أَمْرُ اللّهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَانَهُ؛1 [هان] امر خدا دررسید پس در آن شتاب مکنید او منزّه و فراتر است از آنچه [با وى] شریک مىسازند.» که البتّه آن گونه که خواهیم دید، در غدیرخم نیز او اوّلین بیعت کننده بود.
در این نوشتار قصد داریم نگاهی بسیار بسیار اجمالی به زندگی اوّلین بیعت کننده با امام زمان(ع) بیندازیم.
- برترین ملک خدا و مأمور برای ....
جبرئیل یکی از چهار ملائکة الهی است که خداوند او را بر دیگر ملائک برتری داده و برگزیده است. گاه در روایات از او با تعبیر «طاووس الملائکه» یاد شده2 که از برتری او بر دیگر ملائک از حیث جمال و زیبایی حکایت میکند. نقل شده روزی رسول خدا(ص) از جبرئیل پرسید: «گرامیترین خلق نزد خدا کیست؟» او به آسمان رفته و برگشت و گفت:
«گرامیترین خلق نزد خدا، جبرئیل است و میکائیل و اسرافیل و ملک الموت، امّا جبرئیل موکّل جنگ و یار پیغمبران است و میکائیل موکّل هر قطره که ببارد و هر برگ که بروید و هر برگ که بیفتد و ملک الموت گماشته به گرفتن جان هر بنده است، در خشکی یا دریا و اسرافیل امین خدا است، میان او و آنان».3
در روایتی دیگر جبرئیل(ع) علاوه بر ابلاغ وحی، این موارد را نیز از جمله وظایف خود بر میشمرد:
«من امین خدا بر وحی اویم و من پیک خدا به سوی انبیا و مرسلینم و من متصدّی خسوف و کسوفم و ملّتی را خدا هلاک نکرده، مگر به دست من».4
در طول مقاطع مختلف تاریخ، جبرئیل حضوری ملموس و پررنگ، به خصوص در تاریخ انبیا داشته که پرداختن به همة آنها در این مختصر، ممکن نیست و به طور گزینشی به موارد محدودی در اینجا اشاره میشود. در ماجرای خلقت حضرت آدم(ع) و حوادث پس از آن، جبرئیل به طور مداوم و در نقش معلّمی دلسوز، همواره با او در ارتباط بوده و در جریان نبوّت حضرت نوح(ع) نیز علاوه بر وحی، میتوان جبرئیل را در نقش معلّمِ نجّاری این پیامبر خدا، مشاهده کرد. 5
جبرئیل در زندگانی حضرت ابراهیم(ع) نقشی فعّال، از تولّد اسماعیل گرفته تا گذاشتن او در «مکّه» و... داشته است.6 در ماجرای عذاب قوم لوط، جبرئیل(ع) مأمور اجرای فرمان عذاب خداوند بوده که بدون ذکر نام ملائکه این جریان در قرآن کریم نیز آمده است.7
در ماجرای ولادت حضرت مسیح(ع) جبرئیل روحالامین که بر مریم قدّیس وارد شد و پیام خدا را به او منتقل ساخت. 8
در تشریفات مبعث، جبرئیل و میکائیل حامل پیام رسالت رسولخدا(ص) بودند و علاوه بر آن، در روایات جبرئیل، میکائیل و اسرافیل(ع) را همنشینان رسول خدا(ص) بیان نمودهاند.9 مهمترین و مشهورترین مأموریّت جبرئیل(ع) در طول حیاتش، ابلاغ وحیالهی به رسول خدا(ص) بوده که نیازی به توضیح بیشتر ندارد و دربارة آن بسیار خوانده و شنیدهایم؛ لیکن یکی از نکات جالب توجّه در تاریخ حیات رسول خدا(ص) ادبی است که جناب جبرئیل(ع) در برابر رسول خدا(ص) رعایت میکرده است. به تصریح امام صادق(ع) هرگاه جبرئیل(ع) خدمت پیامبر(ص) میآمد، اجازة ورود میخواست، اگر پیغمبر در حالی بود که مناسب نبود، جبرئیل وارد شود، همان جا میایستاد و اگر اجازه میداد، وارد میشد. محلّ ایستادن او زیر ناودان مقابل در معروف به «باب فاطمه» و مقابل «قبر» است، به طوری که اگر سر را بلند کنی، ناودان بالای سر تو است.10 پیامبر(ص) وقتی مدّتی جبرئیل(ع) را نمیدیدند، دلتنگ میشدند،11 که البتّه این دلتنگی بیش از آنکه ناشی از ندیدن او باشد، حاکی از انتظار وحی و امید به رسیدن پیامهای خداوند متعال بوده است.
در معراج پیامبر(ص)، جبرئیل(ع) همراه صمیمی رسول خدا(ص) بوده است. بنابر آنچه در روایات آمده «هنگامی که حضرت رسول میخواست به معراج برود، جبرئیل براق را آورد و او را بر در خانة خدیجه بست....وقتی که جبرئیل بر حضرت وارد شد، براق خیلی خوشحالی میکرد. جبرئیل گفت: ساکت باش! بهترین خلق خدا میخواهد بر تو سوار شود. براق ساکت شد. بعد، پیامبر سوار او شد و به طرف «بیت المقدّس» روانه شدند. پیامبر پیرمردی را دید از جبرئیل پرسید: این شخص کیست؟ جواب داد: پدرت ابراهیم است. در آنجا فرود آمدند و خداوند تمام انبیا را جمع کرد و جبرئیل اذان گفت. حضرت محمّد(ص) جلو رفت و همة انبیا به امامت او نماز خواندند...».12
از امام صادق(ع) روایت است که فرموده: «وقتی پیامبر خطبة غدیر را به پایان رسانید، در میان جماعت، مردی خوش سیما و معطّر ظاهر شده و گفت: به خدا سوگند هیچ وقت محمّد را مانند امروز ندیده بودم که تا این اندازه در معرفی پسر عمویش علیّ بن ابی طالب و برای تثبیت وصایت و ولایت او اصرار، تأکید و پافشاری نماید و به راستی جز کافر به خدای عظیم و پیامبرش، هیچ کس قادر به مخالفت با آن قرارداد نیست، غم و اندوه طولانی و دراز بر کسی که پیمانش بگسلد!»
امام صادق(ع) فرمود: «عمر بن خطّاب از هیئت و طرز سخن آن شخص، شگفتزده گشته و رو به رسول خدا(ص) کرده، عرض نمود: آیا شنیدی آن مرد چه گفت؟
چنین و چنان گفت، پیامبر(ص) فرمود: «ای عمر! آیا فهمیدی او که بود؟» گفت: خیر، فرمود: «او روحالامین جبرئیل بود، پس مبادا ولایت علی را نقض کنی که در این صورت، خداوند، پیامبر، فرشتگان خدا و همة مؤمنان از تو بیزار شوند!»13
در منابع آمده وقتی پیغمبر خدای(ص) رحلت فرمود، جبرئیل(ع) فرود آمد و پیغمبر خدا(ص) پوشیده روی بود و در خانة امیرالمؤمنین و صدیقة طاهره و حسنین(ع) بودند. گفت:
سلام بر شما باد ای خانوادة پیغمبر! هر نفسی چشندة مرگ است. به درستی که در مییابند پاداشهای خود در روز قیامت و در برابر خدای تعالی، [در آن روز] خرسندی از هر مصیبت و جانشینی از هر هالک و تلافی از هر فوت شونده است. پس به خداوند وثوق و اعتماد نمایید و به او امیدوار باشید. به درستی که مصیبت زده آن است که از ثواب خدای، دچار حرمان شود و این آخر قدم من است در دنیا».
و از جابر بن عبدالله نقل شده که گفت چون پیغمبر خدای(ص) از دار فانی به سرای جاودانی رحلت فرمود، تسلیت دادند اهل بیت را ملائکه که سخنشان شنیده میشد و اشخاصشان دیده نمیشد و گفتند: «السّلام علیکم یا اهل البیت و رحمة الله و برکاته، ان فی الله عزّ و جلّ عزاء من کلّ مصیبة و خلفا من کل هالک فبالله فثقوا و ایّاه فارجوه فإنّما المحروم من حرم الثواب و السّلام علیکم و رحمة الله و برکاته؛ سلام بر شما باد ای اهل خانه و رحمت و برکات خدای بر شما باد! به درستی که در وجهة خدای تعالی، خرسندی از هر مصیبتی، خلیفه از هر هالکی است؛ پس به خدای تعالی اتکال گیرید و به او امیدوار شوید و محروم آن است که از ثواب خدای محروم شود و سلام و رحمت و برکتهای خدای بر شما باد».14
جبرئیل ملک در طول حیات اهل بیت(ع) بارها بر ایشان نازل شده و به مأموریّتهای محوّل شده به خود میپرداخت که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1. حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س)
علاوه بر ماجرای ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س)، در مقاطعی دیگر نیز جبرئیل(ع) را در زندگی امیرالمؤمنین(ع) میتوان مشاهده نمود. در ماجرای بدر، هنگامیکه مسلمانان تشنه شده بودند، حضرت علی(ع) برای آوردن آب به سر چاهی میروند و هنگامیکه بر سر چاه بودند سه وزش باد شدید را احساس میکنند. بعد از برگشت، پیامبر اکرم(ص) به ایشان میفرمایند: «باد اوّل جبرئیل(ع) با هزار ملک و باد دوم میکائیل و سومی اسرافیل هرکدام به همراه هزار ملک دیگر بودهاند که آنان همگی بر تو سلام کردند و مددرسان ما هستند و ابلیس با دیدن آنان عقبنشینی کرد».15
به تصریح امام مجتبی(ع) در خطبهای که پس از شهادت امیرمؤمنان(ع) در «مسجد کوفه» ایراد نمودند، میکائیل ملک به هنگام تشییع جنازة ایشان در سمت راست تابوت آن حضرت حرکت مینموده است و ایشان اجازه نداشتهاند تابوت امیر المؤمنین(ع) را به غیر از جبرئیل و میکائیل بسپارند.16
2. امام حسین(ع)
مشهورترین ماجرای نسبت جبرئیل(ع) با سیّدالشّهدا(ع) به هنگام ولادت ایشان و دربارة فُطُرس ملک رخ داده که ماجرای آن از این قرار است: از صادق آل محمّد(ص) شنیدم که میفرمود:
«وقتی حضرت حسین بن علی(ع) متولّد شد خدای حکیم به جبرئیل دستور داد با هزار ملک به زمین هبوط کند و از طرف خدا و خویشتن به حضرت رسول اعظم(ص) تهنیّت و تبریک بگوید. هنگامی که جبرئیل متوجّه زمین شد، به جزیرهای از جزیرههای دریا عبور کرد، در آن جزیره، ملکی بود که وی را فطرس میگفتند و از ملائکة حاملین عرش به شمار میرفت، خدای حکیم او را به دنبال امری فرستاده بود، وی در انجام آن سستی کرده بود، خدای توانا پرهای او را شکسته و وی را در آن جزیره انداخته بود. مدّت هفتصد سال بود که او خدا را در آن جزیره میپرستید تا اینکه امام حسین(ع) متولّد شد، آن ملک به جبرئیل گفت: کجا میروی؟ گفت: خدای رحمان و رحیم یک نعمتی به حضرت محمّد(ص) عطا کرده، من مأمور شدم که از طرف خدا و خودم به آن بزرگوار تهنیّت بگویم.
گفت: ای جبرئیل! مرا نیز به همراه خود ببر، شاید حضرت محمّد(ص) دربارة من دعا کند! جبرئیل او را با خود آورد.
هنگامی که جبرئیل به حضور پیغمبر معظّم(ص) مشرّف شد و از طرف خدا و خویشتن به پیامبر اعظم(ص) تبریک گفت و داستان فطرس را شرح داد، رسول اکرم(ص) فرمود: «به فطرس بگوجسد خود را به [بدن] این مولود مسعود بمال و به سوی مکان خویشتن باز گرد. فطرس پس از اینکه بدن خود را با حضرت حسین(ع) تماس داد و پرواز نمود، گفت: یا رسول الله! امّت تو به زودی حسین تو را میکشند، حسین(ع) این حق را به گردن من دارد که هر کس آن بزرگوار را زیارت نماید، من زیارت وی را به عرض آن حضرت برسانم و هر کسی که به آن حضرت سلام کند، من سلامش را به آن بزرگوار برسانم و هر کسی که درود بر آن حضرت بفرستد، من درود او را به امام حسین میرسانم. این بگفت و پرواز نموده، بالا رفت».17
حضرت صادق(ع) فرمودند:
کربلا را زیارت کنید و آن را ترک نکنید زیرا این سرزمین بهترین فرزندان آدم(ع) را در خود گرفته، بدانید و آگاه باشید هزار سال قبل از اینکه جدّم حسین(ع) در آن ساکن گردد، فرشتگان این سرزمین را زیارت کردهاند و شبی منقضی نمیشود، مگر آنکه جبرئیل و میکائیل این مکان را زیارت میکنند، بنا بر این ای یحیی! (مقصود «یحیی» پدر «فضل» میباشد) سعی کن این مکان از تو فوت نشود و از دستت نرود.»18
- دشمنان جبرئیل: ناصبیان و یهود؛
در آیة 97 سورة بقره آمده:
«قُلْ مَنْ کانَ عَدُوًّا لِجِبْریلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلی قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللهِ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ هُدیً وَ بُشْری لِلْمُؤْمِنینَ؛ آنها میگویند: چون فرشتهای که وحی را بر تو نازل میکند، جبرئیل است و ما با جبرئیل دشمن هستیم، به تو ایمان نمیآوریم! بگو: کسی که دشمن جبرئیل باشد (در حقیقت دشمن خداست) چرا که او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل کرده است؛ در حالی که کتب آسمانی پیشین را تصدیق میکند و هدایت و بشارت است برای مؤمنان.»
که مشابه این مضمون را در آیة 101 سورة نساء نیز میتوان دید. آن گونه که از روایات برمیآید یهودیان از جبرئیل(ع) از این بابت متنفّرند که مجری خشم و غضب الهی دربارة آنان بوده است. علاوه بر آن به سبب میزان تمجیدها و حمایتهای جبرئیل(ع) از امیرمؤمنان(ع) آن دسته از جامعة اسلامیکه در زمرة ناصبیان قرار گرفته و بغض اهل بیت(ع) را در دل دارند، از جبرئیل(ع) نیز متنفّرند. از حضرت امام حسن عسکری(ع) نقل میکند که فرمود:
«جابر ابن عبد الله انصاری گفت: عبد الله بن صوریا که غلامی یهودی و یک چشمش کور بود، یهودیان مدّعی بودند او داناترین افراد مکتب خدا و علوم انبیا است، از پیامبر اکرم(ص) سؤالهایی در مورد مسائل مختلف نمود تا ایشان را در جواب آنها به دشواری گرفتار کند، امّا پیامبر اکرم(ص) جوابهایی به او دادند که چارهای از نپذیرفتن آنها نداشت.
گفت: این اخبار را کدام فرشته برایت میآورد؟ فرمود: «جبرئیل». گفت: اگر فرشتة دیگری میآورد به تو ایمان میآوردم ولی جبرئیل در بین فرشتگان، دشمن ما است، جز او اگر میکائیل یا دیگری از ملائکه به جز جبرئیل میآورد به تو ایمان میآوردم. پیامبر(ص) فرمود: «چرا جبرئیل را دشمن خود میدانید؟» گفت: چون او گرفتاری و شدّت را برای بنی اسرائیل میآورد و نگذاشت بخت نصر به دست دانیال کشته شود تا مسلّط بر مردم گردید و بنی اسرائیل را به کشتن داد، هر نوع گرفتاری و ناراحتی را فقط جبرئیل میآورد ولی میکائیل حامل رحمت خدا بود.19
- حضور جبرئیل در حوادث ظهور امام عصر(ع) و پس از آن برای یاری ایشان؛
1. صیحة آسمانیصیحه از جمله نشانههای حتمی ظهور است که اندکی پیش از ظهور عمومی امام عصر(ع) رخ میدهد. ابوبصیر از حضرت امام محمّد باقر(ع) روایت نموده که فرمود:
«هر گاه دیدید آتشی بزرگ و شعلهور سه روز یا هفت روز از مشرق طلوع کرد، به خواست خداوند منتظر فرج و ظهور دولت آل محمّد باشید؛ زیرا خداوند بر همه چیز غالب و حکیم است.» آنگاه فرمود: «صدای آسمانی فقط در ماه رمضان است؛ یعنی ماه خدا و آن هم صدای جبرئیل به این مردم است.» سپس فرمود: «گویندهای از آسمان نام قائم را میبرد به طوری که از مشرق تا مغرب آن را میشنوند. هر کس خواب است، بیدار میشود و هر کس ایستاده، مینشیند و هر کس نشسته از وحشت آن صدا برمیخیزد. خدا رحمت کند کسی را که از آن صدا عبرت میگیرد؛ زیرا صدای اوّل، صدای جبرئیل امین است.»
ایشان ادامه دادند:
«آن صدا در شب جمعة بیست و سوم ماه رمضان است، به آن شک ننمایید و آن را بشنوید و پیروی کنید. در آخر آن روز، صدای شیطان ملعون به گوش میرسد که میگوید: آگاه باشید! فلانی (مقصود سفیانی است) مظلوم کشته شده است تا بدین وسیله، مردم را به شک بیندازد و در میان آنها فتنه انگیزد، چه بسیار مردم مردّد و متحیّری که در آن روز به واسطة این شک به آتش دوزخ درافتند. ولی شما اگر صدای اوّل را در ماه رمضان شنیدید، شک نکنید که صدای جبرئیل است و علامت آن اینست که اسم قائم و پدرش را میبرد، به طوری که دختران پردهنشین نیز آن را میشنوند و پدر و برادر خود را تشویق به بیرون آمدن، میکنند.»20
2. جبرئیل در روز ظهور امام زمان(ع)
در مقاطع مختلف پس از ظهور، جبرئیل و میکائیل حضور ملموسی دارند، که از آن جمله میتوان به سرآغاز ظهور و هنگامة بیعت با حضرت مهدی(ع) در «مسجدالحرام» و نیز لشکر کشی برای نبرد با سفیانی21و شکست و کشتن او اشاره کرد.22
پس از به دست گرفتن حکومت مکّه توسط امام عصر(ع) و سلطه بر این منطقه، با توجّه به جنایات سفیانی از «شام» تا «عراق» و «شبه جزیره»، مهمترین و ضروری ترین اقدام، عقب راندن و دفع اوست. از همین رو امام(ع) با سپاهیانی که تحت رهبری ایشان و فرماندهی سیصد و سیزده یارشان تشکیل شده، با هستة اوّلیة ده هزار نفره به تعقیب سپاهیان سفیانی میپردازند.
این تعقیب و عقب راندن سفیانیان تا «دریاچة طبریّه» ادامه مییابد. سفیانی از منطقة «وادی یابس» اقدامات خود را شروع میکند. این منطقه در اطراف دریاچة طبریّه قرار دارد. پروندة جنایات سفیانی در همان منطقهای بسته میشود که از آنجا آغاز شده بود. میکائیل و جبرئیل، از جمله شاخصترین افرادی هستند که در این نبرد و لشکرکشی، امام(ع) را همراهی میکنند. ظاهراً جبرئیل فرماندهی ملائکة جناح راست و میکائیل فرماندهی ملائکة جناح چپ را برعهده دارند.23
امام مهدی(ع) پس از ظهور و شکست سفیانی به ناچار با غربیان وارد نبرد و جنگ میشوند.24
اندکی که از آغاز نبرد میگذرد با وساطت حضرت مسیح(ع)، صلحی چند ساله با مسیحیان و غربیان بسته میشود.آنان تنها مدّت کوتاهی به این پیمان، متعهّد میمانند و مدّتی بعد آن را نقض میکنند. همین امر جنگ دوم امام عصر(ع) را باعث میگردد که به آرامی زمینههای نبرد با ابلیس و ابلیسیان فراهم میگردد. در میانة نبرد به ناگاه یکی از صلیبیّون بانگ میزند که صلیب غلبه یافت. در مقابل او نیز یکی از مسلمانان فریاد برمیآورد که خیر، یاران و یاوران خدا غلبه یافتند. در پس این مشاجرة لفظی، خداوند به جبرئیل میفرماید: «بندگانم را دریاب.» او با صدهزار ملک به یاری سپاه حق میشتابد. همین مطلب دربارة میکائیل و اسرافیل نیز اتّفاق میافتد که آنان نیز به ترتیب با دویست و سیصد هزار ملک به یاری جبهة حق میشتابند و این سپاهیان تازه نفس امر را برای سپاهیان امامزمان(ع) سهل و پیروزی را برای ایشان روان و آسان میسازند.25
پس از آنکه دجّال به جمع آوری نیرو و پیرو پرداخت، با خیل عظیمی رو به سوی مکّه و «مدینه» میکند که با ممانعت میکائیل در مکّه و جبرئیل در مدینه مواجه میشود.24
ماجرای مرگ جبرئیل در آخر دوران را، امام ششم(ع) چنین بیان نمودهاند:
«چون خدا اهل زمین را بمیراند، درنگ کند به اندازة زمانی که خلق بودهاند و به اندازة آنچه آنها را میرانیده و چند برابرش، سپس اهل آسمان اوّل را میراند سپس درنگ کند به مانند آنچه خلق را آفریده و مانند آنچه اهل زمین و اهل آسمان اوّل را میرانده و چند برابر آن، سپس اهل آسمان دوم را بمیراند و به همین ترتیب بیان کرده تا مرگ اهل آسمان هفتم و فرمود: پس از آن درنگ کند به مانند دوران خلقت و دوران مرگ اهل زمین و اهل هفت آسمان و چند برابر آن. سپس میکائیل را بمیراند، سپس درنگ کند به مانند زمان آفرینش خلق و مانند همة اینها و چند برابر آن. سپس جبرائیل را بمیراند و پس از درنگ همة این مدّت و چند برابرش اسرافیل را بمیراند و پس از درنگ همة آن مدّت و چند برابر آن، عزرائیل را بمیراند...». 25
ماهنامه موعود شماره 119
پینوشتها:
1. سورة نحل(16)، آیة 1.
2. مصباحالمتهجد، ص 325؛ بحارالأنوار، ج 17، ص 308.
3. الدرّ المنثور، ج 1، ص 93؛ بحار الأنوار، ج56، ص 260.
4. همان.
5. بحارالأنوار، ج 11، ص 328.
6. الکافی، ج4، ص 201.
7. توضیح بیشتر در این رابطه را در اینجا ببینید: الکافی، ج 8، ص 392.
8. بحارالأنوار، ج 14، ص 215.
9. رجال الکشّی، ص 275؛ بحار الأنوار ، ج47، ص 408.
10. الکافی، ج4، ص 453.
11. برای نمونه: بحارالانوار، ج38 ، ص141.
12. الخرائج و الجرائح، ج1، ص 85.
13. الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج1، ص 67.
14. الکافی، ج3، ص 221.
15. کتاب التفسیر، ج2، ص 65.
16. کافی، ج1، ص457.
17. بحار الأنوار، ج43، ص 243 به نقل از امالی.
18. کامل الزّیارات، ص 269.
19. بحارالأنوار، ج 9، ص 283.
20. بحار الأنوار، ج52، ص 230.
21. سیّد ابن طاووس، الملاحم و الفتن، ص145.
22. الملاحم و الفتن، ص296.
23. معجم أحادیث الإمام المهدی(ع)، شیخ علی کورانی، ج 3، ص 96.
24. تفصیل این مطلب را در کتاب عصر ظهور نوشته حجّت الاسلام علی کورانی میتوانید مطالعه نمایید.
25. معجم احادیث الامام مهدی(ع)، ج1، ص366.
26. همان، ج2، ص92.
27. بحار الأنوار ، ج54، ص 105.