سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بایگانی

 
No Image
آشنایی با آیین مسیحیت -بخش نخست پیوند ثابت

عصر ظهور عیسی (ع ): حضرت عیسی مسیح (ع ) در نقطه ای ازجهان متولد شد که به تازگی زیر سلطه رومیان درآمده بود و فلسطین یکی از آخرین سرزمینهایی بود که به دست رومیان تسخیر شد. در آن عصر، یهودیان به شکل نامطلوبی زیر یوغ بیگانگان قرار داشتند و فشار دولت روم غیر قابل تحمل بود. نهضتهای بی فرجامی در گوشه و کنار فلسطین برخاست ، ولی بی رحمانه شکست خورد، ولی بعدا شاگردان و پیروان او با عزمی استوار به نشر آیین وی پرداختند. این آیین بازماندگان نهضتهای پیشین را به خود جلب کرد.

1- عصر ظهور عیسی (ع ): حضرت عیسی مسیح (ع ) در نقطه ای ازجهان متولد شد که به تازگی زیر سلطه رومیان درآمده بود و فلسطین یکی از آخرین سرزمینهایی بود که به دست رومیان تسخیر شد.

در آن عصر، یهودیان به شکل نامطلوبی زیر یوغ بیگانگان قرار داشتند و فشار دولت روم غیر قابل تحمل بود. نهضتهای بی فرجامی در گوشه و کنار فلسطین برخاست ، ولی بی رحمانه شکست خورد، ولی بعدا شاگردان و پیروان او با عزمی استوار به نشر آیین وی پرداختند. این آیین بازماندگان نهضتهای پیشین را به خود جلب کرد.

2- پیشگویی ظهور عیسی (ع )
در جهان چند مجموعه دینی یافت می شود؛ مثلا ادیان ابراهیمی یک مجموعه و ادیان هند و چین مجموعه دیگری یا تشکیل می دهند. هر دینی که متاءخر است ، ادعا می کند که ظهور آن در ادیان قبلی مجموعه خودش پیشگویی شده است . از این رو، مسیحیان از گذشته های دور در تلاش بوده اند پیشگویی ظهور حضرت عیسی (ع ) را در عهد عتیق یعنی کتاب یهودیان پیدا کنند. از آنجا که در هیچ جای کتاب عهد عتیق نام عیسی بن مریم (ع ) نیامده است ، مسیحیان برای نیل به این مقصود دست به تاءویلاتی زده اند تا پیشگوییهای دیگری را که در آن کتاب یافت می شود، به آن حضرت ربط دهند. این شیوه در انجیل متی فراوان است و به همین دلیل ، گفته می شود که انجیل متی برای ارشاد یهودیان نوشته شده است .
مسیحیان مقدار زیادی از این پیشگوییها را به مصلوب شدن حضرت عیسی (ع ) مربوط می کنند که از دیدگاه قرآن کریم اشتباهی بیش نیست (نساء: 157).

3- سرگذشت عیسی (ع )
پیروان ادیان الهی به برکت اعتقادات دینی نسبت به وجود تاریخی فرستادگان خداوند از اطمینان و آرامش قلبی برخوردارند، ولی یکی از دغدغه های دانشمندان غیر متدین به وجود تاریخی انبیاء (ع ) مربوط می شود، مورخ بزرگ مغرب زمین ، ویل دورانت تاریخچه 200 سال تشکیک پیرامون وجود تاریخی حضرت عیسی (ع ) را چنین گزارش ‍ می دهد:
آیا عیسی وجومد داشته است ؟ آیا تاریخ زندگی بنیانگذار مسیحیت حاصل غم و اندوه مردم و تخیل و امید آنان و در واقع افسانه ای مانند افسانه های خدایان مشرکان نبوده است ؟ از مدتی پیش ، یعنی در قرن هجدهم ، به طور خصوصی درباره احتمال اسطوره بودن عیسی بحث می کردند. دانشمندی به نام ولنی در کتاب ویرانه های امپراطوری به سال 1790 همین شک را ابراز می داشت . هنگامی که ناپلئون در سال 1808 با یک نویسنده نامدار آلمانی به نام ویلند ملاقات کرد، درباره سیاست یا جنگ چیزی از او نپرسید، بلکه سؤ ال کرد آیا وی به تاریخی بودن عیسی معتقد است یا نه ؟(1)
به نقل متی و لوقا، عیسی در بیت لحم زاده شد. این شهر در هشت کیلومتری اورشلیم واقع شده است و حدود هزار سال قبل از میلاد، داوود پادشاه در آن به دنیا آمده و بزرگ شده بود. سال ولادت حضرت عیسی (ع ) او تقریبا آغاز تاریخ میلادی است ، ولی تعیین سال ولادت او به طور دقیق و قطعی ، دشوار می نماید و شاید چهار تا هشت سال قبل از مبداء تاریخ میلادی بوده است . مادرش ، مریم نامزد نجاری از شهر ناصره به نام یوسف بود. داستان تولد عیسی در آغاز هر یک از انجیلهای متی و لوقا آمده است . مرقس و یوحنا که این داستان را نیاورده اند، از بیت لحم حرفی نمی زنند و فقط به ناصره اشاره می کنند (مرقس 1:9 و یوحنا 1:45-46، رک .:یوحنا 7:42). در انجیل متی می خوانیم :
(18) اما ولادت عیسی مسیح چنین بود که چون مادرش مریم به یوسف نامزد شده بود، قبل از آنکه با هم آیند او را از روح القدس حامله یافتند (19) و شوهرش یوسف چون که مردی صالح بود، نخواست او را عبرت نماید؛ پس اراده نمود او را به پنهانی رها کند (20) اما چون او در این چیزها تفکر می کرد، ناگاه فرشته خداوند در خواب بر وی ظاهر شده گفت : ((ای یوسف پسر داود از گرفتن زن خویش مریم مترس زیرا که آنچه در وی قرار گرفته است از روح القدس است (21) و او پسری خواهد زائید و نام او را عیسی خواهی نهاد زیرا که او امت خویش را از گناهانشان خواهد رهانید.)) (22) و این همه برای آن واقع شد تا کلامی که خداوند به زبان نبی گفته بود تمام گردد (23) که اینک باکره آبستن شده ، پسری خواهد زائید و نام او را عمانوئیل خواهند خواند که تفسیرش این است : خدا با ما (24) پس چون یوسف از خواب بیدار شد چنان که فرشته خداوند بدو امر کرده بود به عمل آورد و زن خویش را گرفت (25) و تا پسر نخستین خود را نزایید، او را نشناخت و او را عیسی نام نهاد (متی 1:18-25).
پس از تولد، نام یشوع بر او نهاد و معنای آن نجات خداست . یوناییان و رومیان آن را به یسوس 8 تبدیل کردند و در زبان عربی عیسی شد.
از احوال حضرت عیسی در دوره بلوغ و آغاز جوانیش در اناجیل و روایات رسمی چیزی مذکور نیست . اینکه در حدود سی سالگی برای دریافت تعمید نزد حضرت یحیی (ع ) رفت ، نشان می دهد که احتمالا وی پیش از آن با فرقه اسنی و زاهدان آشنا بوده است .
در اناجیل ، ذکری از برادران و خواهران عیسی به میان آمده است . به عقیده مسیحیان کاتولیک و ارتدوکس ، مریم تا آخر عمر، باکره بود و در نتیجه ، محال است عیسی برادرانی به معنای دقیق کلمه داشته باشد. ایشان کلام انجیل را تاءویل می کنند. ولی مسیحیان پروتستان به تفسیر لفظی این عبارات گرایش دارند و می گویند: درست است که عیسی از مریم باکره به دنیا آمد، ولی مریم و یوسف نجار پس از تولد وی ، زندگی زناشویی طبیعی داشته اند و از این طریق ، فرزندانی برای ایشان به دنیا آمده اند. عبارتی از انجیل متی که قبلا گذشت ، این نظر را تاءیید می کند.
قرآن مجید به برخی از معجزات عیسی در کودکی ، از قبیل زنده کردن پرنده هایی که از گل ساخته بود و سخن گفتن در گهواره ، اشاره می کند. این موارد در برخی انجیلهای اپوکریفایی آمده است .

4- یحیای تعمید دهنده
اندکی پیش از برانگیخته شدن حضرت عیسی مسیح (ع )، حضرت یحیی بن زکریا (ع )، پیامبر جوان و پرآوازه بنی اسرائیل در سرزمین یهودیه قیام کرد و به موعظه مردم پرداخت . این پیامبر به مردم می گفت : ((توبه کنید، زیرا ملکوت آسمان نزدیک است )) (متی 3:2، 1:4، لوقا 3:3).
از دیدگاه بنی اسرائیل ، ملکوت آسمان گونه ای حکومت الهی بود که آرمان مقدس آنان به شمار می رفت . به همین دلیل (به گفته اناجیل در موارد مختلف ) یحیای تعمید دهنده در دعوت خود موفقیت چشمگیری به دست آورد و تاءثیر عمیقی بر مردم گذاشت به طوری که همه طبقات اجتماعی ، گروه گروه ، نزد او می آمدند و توبه می کردند و وی آنان را غسل تعمید می داد.
اندک اندک حضرت یحیی با هیرودیس تیتراخ ، پادشاه فاسد و ستمگر ایالت جلیل به مخالفت برخاست و پس از چندی به فرمان وی سر او را در زندان بریدند (متی 14:1-12، مرقس 6:14-29، لوقا 9:7-9).
هنگامی که حضرت عیسی خبر دستگیری حضرت یحیی را شنید، شهر خود، ناصره را ترک کرد و به شهر کفرناحوم در کنار دریاچه جلیل آمد.
(23) و عیسی در تمام جلیل می گشت و در کنایس ایشان تعلیم داده ، به بشارت ملکوت موعظه همی نمود و هر مرض و هر درد قوم را شفا می داد (24) و اسم او در تمام سوریه شهرت یافت و جمیع مریضانی که به انواع امراض و دردها مبتلا بودند و دیوانگان و مصروعان و مفلوجان را نزد او آوردند و ایشان را شفا بخشید (25) و گروهی بسیار از جلیل و دیکاپولس و اورشلیم و یهودیه و آن طرف اردن در عقب او روانه شدند (متی 4:23-25، مرقس 1:14-15، لوقا 4:14-15)
حضرت عیسی (ع ) نیز مانند حضرت یحیی (ع ) تا زمانی که به عنوان یک پیامبر در مورد نزدیک شدن ملکوت آسمان پیشگویی می کرد، مشکلی با مردم نداشت و پذیرش پیام امو چشمگیر بود. بسیاری از کسانی که به آن حضرت ایمان می آوردند، یقین داشتند که وی به زودی پادشاه یک آرمانشهر خدایی خواهد شد. رهبران یهود هنگامی با حضرت عیسی به مخالفت برخاستند که مشاهده کردند وی آرزوی آنان برای قیام یک مسیح فاتح را برنمی آورد و از سوی دیگر او بر ضد ناهنجاریهای اخلاقی و رفتارهای ناپسند آنان به ستیز برخاسته است .عیسی مسیح (ع ) به تکرار، حضرت یحیی (ع ) را ستوده و در گفتگو با مخالفان خود با استناد به سیرت پسندیده آن پیامبر از نام نیک وی بهره برده است (متی 21:23-27، مرقس 11:27-33، لوقا 20:1-8).

5- قیام عیسی (ع )
حضرت عیسی (ع ) دنباله کار حضرت یحیی (ع ) را گرفت و به مژده فرارسیدن ملکوت خداوند آغاز کرد. وی ارشاد و رهبری مؤ منان و شاگردان را بر عهده گرفت و در کنیسه های نواحی مجاور به ایراد موعظه پرداخت . لوقا می گوید: به جلیل برگشت و در کنیسه ها به موعظه پرداخت :
روح خداوند بر من است زیرا که مرا مسح کرد تا فقیران را بشارت دهم و مرا فرستاد تا شکسته دلان را شفا بخشم و اسیران را به رستگاری و کوران را به بینایی موعظه کنم و تا کوبیدگان را آزاد سازم (لوقا 4:18).
هنگامی که عیسی به سی سالگی رسید، به بشارت دادن آغاز کرد. تعلیم اساسی وی دو بخش داشت :
1. توبه کنید؛ یعنی از گناه دست بردارید و به سوی خدا برگردید؛
2. ولایت و سرپرستی خدا (ملکوت آسمان ) را بر زندگی خود پذیرا شوید.
عیسی ، علاوه بر وعظ و تعلیم ، امور زیر را انجام می داد:
1. اجرای معجزات و شفای بیماران به قدرت خدا؛
2. جنگ با شیاطین و دیوان و راندن آنها؛
3. بخشودن گناهان به نام خدا؛
4. تسلی دادن بیماران ، ماتمیان و بینوایان ؛
5. همنشینی با گناهکاران ؛
6. انتقاد شدید از بزرگان یهود و علمای شریعت ؛
7. پیشگویی یک گرفتاری جهانی که در آن پیروزی از آن خدا خواهد بود؛
8. بنیانگذاری گروهی از شاگردان که مانند او سلوک کنند و پیام او را به دیگران ابلاغ نمایند. این گروه از دوازده شاگرد و سایر رسولان تشکیل شد.

6- عیسای انقلابی
با مطالعه اناجیل به آسانی می توان دریافت که حضرت عیسی (ع ) یک فرد انقلابی بوده و برای پیروز کردن ستمدیدگان بر ستمکاران تلاش ‍ می کرده است . البته نباید فراموش کرد که مسیحیان تقریبا از همان آغاز، پیوسته می گفتند که هدف وی مسائلی ملکوتی بوده و کشته شدن او برای کفاره شدن گناهان بشر اتفاق افتاده است . این دیدگاه با اناجیل هماهنگی زیادی ندارد، ولی با نوشته های پولس موافق است . اینک نمونه هایی از کارهای انقلابی و سیاسی وی :

1-6- نفوذ در تشکیلات دشمن
حضرت عیسی مسیح (ع ) با آنکه بارها از پیروان خود خواسته بود خود را با او نزد مردم آشکار کنند، باز هم در مسیر اهداف والای رسالت به یک تن از شاگردان خویش اجازه داد تا به طور ناشناس در شورای یهود (سنهدرین ) شرکت کند. گر چه کسی نمی داند نقش این شاگرد که انکار ظاهری حضرت مسیح (ع ) را ایجاب می کرده است چه بوده ، اما طبیعی به نظر می رسد که او توطئه های شورا و خیانت یهودای اسخریوطی را به آن حضرت گزارش داده باشد.
سرانجام هنگامی که عیسی مسیح (ع ) در ظاهر دستگیر و مصلوب شد، در آن شرایط هراس انگیز که همه شاگردان از ترس گریخته بودند، او نزد حاکم رفت و به ظاهر جسد عیسی مسیح (ع ) را از وی تحویل گرفت و آن را با تحلیل زیاد به خاک سپرد.
انجیل نویسان او را این گونه معرفی کرده اند:
شخص دولتمند از اهل رامه ، یوسف نام که او نیز از شاگردان عیسی بود (متی 27:57-60).
یوسف نامی از اهل رامه که مردی شریف از اعضای شورا و نیز منتظر ملکوت خدا بود (مرقس 15:43).
یوسف نامی از اهل شورا که مردی نیکو و صالح بود که در راءی و عمل ایشان مشارکت نداشت و از اهل رامه ، بلدی از بلاد یهود بود و انتظار ملکوت خدا را می کشید (لوقا 23:50-53).
یوسف که از اهل رامه و شاگرد عیسی بود، لیکن مخفی به سبب ترس یهود (یوحنا 19:38).

2-6- تعمید در خون
حضرت مسیح (ع ) در گفتاری شوق آمیز واژه مقدس تعمید را برای بیان آرزوی شهادت در راه خدا - که تعمید در خون است - به کار می برد (مانند وضوی خون در ادبیات اسلامی ). همچنین در مرقس 10:38-39، تعمید به معنای شهادت آمده است . در اناجیل ، علاوه بر تعمید با آب ، تعمید با آتش و روح القدس نیز به چشم می خورد (متی 2:11، مرقس ‍ 1:8، لوقا 3:16). تعبیر صبغة الله در قرآن کریم (بقره 138) نیز به نظر گروهی از مفسران به معنای تعمید الهی است .
(49) من آمده ام تا آتشی در زمین افروزم ، پس چه می خواهم اگر الآن در گرفته است (50) اما مرا تعمیدی است که بیابم و چه بسیار در تنگی هستم تا وقتی که آن به سر آید (51) آیا گمان می برید که من آمده ام تا سلامتی بر زمین بخشم ، نی بلکه به شما می گویم تفریق را (52) زیرا بعد از این پنج نفر که در یک خانه باشند، دو از سه و سه از دو جدا خواهند شد (53) پدر از پسر و پسر از پدر و مادر از دختر و دختر از مادر و خارسو از عروس و عروس از خارسو مفارقت خواهند نمود (لوقا 12:49-53).

3-6- صلیب شهادت
مسیحیان به نشانه مصلوب شدن عیسی مسیح (ع ) در راه گناهان بشر نشان صلیبی به گردن می آویزند. حضرت عیسی بارها به تاءکید گفته است که پیرو واقعی او کسی است که صلیب خود را بردارد وبه دنبال او برود. از این سخن می توان به روشنی دریافت که سابقه آویختن نشان صلیب به دوران زندگی آن حضرت باز می گردد و نباید آن را نشانه مصلوب شدن او دانست . این سنت باید به ((انکار خویشتن )) و اعلام آمادگی برای شهادت در راه خدا تفسیر شود. همان گونه که مردم ایران در تظاهرات انقلاب اسلامی به نشانه آمادگی برای شهادت در راه خدا کفن می پوشیدند. همچنین دعبل بن علی خزاعی شاعر اهل بیت (ع )، در اشاره به جانبازیهای خود، گفته است : ((من پنجاه سال است که چوبه دارم را بر دوش دارم ، اما تاکنون کسی را نیافته ام که مرا بر آن بیاویزد.))(2)
(25) و هنگامی که جمعی کثیر همراه او می رفتند روی گردانیده بدیشان گفت : ((اگر کسی نزد من آید و پدر و مادر و زن و اولاد و برادران و خواهران ، حتی جان خود را نیز دشمن ندارد، شاگرد من نمی تواند بود (27) و هر که صلیب خود را برندارد و از عقب من نیاید نمی تواند شاگرد من گردد.)) (لوقا 14:25-27).
(34) پس مردم را با شاگردان خود خوانده گفت : ((هر که خواهد از عقب من آید، خویشتن را انکار کند و صلیب خود را برداشته مرا متابعت نماید (35) زیرا هر که خواهد جان خود را نجات دهد، آن را هلاک سازد و هر که جان خود را به جهت من و انجیل بر باد دهد، آن را برهاند.)) (مرقس ‍ 8:34-35، متی 10:37-39 و 16:24-26 ، لوقا 9:23-25).

4-6- شمشیر به جای سلامت
مردم آسایش طلب تصور نادرستی از مسیحای موعود داشتند. حضرت عیسی مسیح (ع ) به منظور تصحیح اندیشه های آنان ، هدف رسالت خویش را به روشنی اعلام کرد:
(34) گمان مبرید که آمده ام تا سلامتی بر زمین بگذارم ؛ نیامده ام تا سلامتی بگذارم بلکه شمشیر را (35) زیرا که آمده ام تا مرد را از پدر خود و دختر را از مادر خویش و عروس را از مادر شوهرش جدا سازم (36) و دشمنان شخص اهل خانه او خواهند بود (متی 10:34-36).

5-6- دعوت به دفاع مسلحانه
هنگامی که تعقیب و دستگیری حضرت مسیح (ع ) قطعی و نزدیک شد و دانست که با وی همچون یک مجرم رفتار خواهند کرد، برای دفاع مسلحانه آخرین تلاش خود را کرد، اما پاسخ مساعدی نشیند:
(36) پس به ایشان گفت : ((...کسی که شمشیر ندارد جامه خود را فروخته ، آن را بخرد (37) زیرا به شما می گویم که این نوشته (یعنی پیشگویی ) در من باید به انجام رسد یعنی با گناهکاران محسوب شد زیرا هر چه در خصوص من است انقضا دارد (یعنی واقع می شود).)) (38) گفتند: ((ای خداوند اینک دو شمشیر.)) به ایشان گفت : ((کافی است .)) (لوقا 22:36-38).
از آنجا که یاران عیسی به سبب تصور نادرست خود از مسیحای موعود برای او خطری احساس نمی کردند، فرمان مؤ کد وی را برای خریدن شمشیر جدی نگرفتند. اما هنگامی که ((جمعی کثیر با شمشیرها و چوبها)) به او هجوم آوردند، آنان هم به اهمیت حمل سلاح پی می بردند. ولی به علت فقدان آمادگی قبلی ، استفاده از شمشیر در آن وضعیت بحرانی بی نتیجه بود و موجب قصاص می گردید. از این رو، حضرت مسیح (ع ) در آن شرایط آنان را از این کار منع کرد:(3)
(51) ناگاه یکی از همراهان عیسی (یعنی شمعون پطرس ) دست آورده ، شمشیر خود را از غلاف کشیده ، بر غلام رئیس کهنه زد و گوشش را از تن جدا کرد (52) آنگاه عیسی وی را گفت : ((شمشیر خود را غلاف کن زیرا هر که شمشیر گیرد به شمشیر هلاک شود.)) (متی 26:51-52، مرقس ‍ 14:47، لوقا 22:50-51، یوحنا 18:10-11).

6-6- تحقیر پادشاه
حضرت عیسی مسیح (ع ) هیرود پادشاه منطقه جلیل را روباه نامید و از ستمگری و سنگدلی او که قاتل حضرت یحیی (ع ) بود، هیچ باک و پروایی نداشت :
(31) در همان روز چند نفر از فریسیان آمده ، به وی گفتند: ((دور شو و از اینجا برو زیرا که هیرودیس می خواهد تو را به قتل رساند.)) (32) ایشان را گفت : ((بروید و به آن روباه گویید اینک امروز و فردا دیوها را (از دیوانگان ) بیرون می کنم و مریضان را صحت می بخشم و در روز سیم (در انجام وظیفه ) کامل خواهم شد (33) لیکن می باید امروز و فردا و پس فردا (برای انجام رسالت ) راه می روم زیرا که محال است نبیی بیرون از اورشلیم کشته شود.)) (لوقا 13:31-33).
برخورد حضرت مسیح (ع ) با پادشاه ایالت جلیل چنین بود. ولی پس از وی پولس اطاعت از فرمانروایان را توصیه کرد:
(1) هر شخص مطیع قدرتهای برتر بشود زیرا که قدرتی جز از خدا نیست و آنهایی که هست از جانب خدا مرتب شده است (2) حتی هر که با قدرت مقاومت نماید، مقاومت با ترتیب خدا نموده باشد و هر که مقاومت کند، بر خود آورد (3) زیرا از حکام عمل نیکو را خوفی نیست ، بلکه عمل بد را. پس اگر می خواهی که از آن قدرت ترسان نشوی ، نیکویی کن که از او تحسین خواهی یافت (4) زیرا خادم خداست برای تو به نیکویی ، لیکن هرگاه بدی کنی بترس ؛ چون که شمشیر را عبث برنمی دارد؛ زیرا او خادم خداست وبا غضب ، انتقام از بدکاران می کشد (5) لهذا لازم است که مطیع او شوی نه به سبب غضب فقط به سبب ضمیر خود نیز (6) زیرا که به این سبب باج نیز می دهید؛ چون که خدام خدا و مواظب در همین امر هستند (7) پس حق هر کس را به او ادا کنید: باج را به مستحق جزیه و ترس را به مستحق جزیه و ترس را به مستحق ترس و عزت را به مستحق ترس و عزت را به مستحق عزت (رساله پولس ‍ رسول به رومیان 13:1-7).

7-6- خدا و قیصر
گفته می شود که در اناجیل آمده است : ((کار قیصر را به قیصر واگذارید و کار خدا را به خدا.)) باید دانست که (اولا) عبارت مذکور در اناجیل به این شکل است : ((مال قیصر را به قیصر رد کنید و مال خدا را به خدا))، (ثانیا) این سخن به چیزی دلالت نمی کند، زیرا حضرت مسیح (ع ) هنگام گفتن آن در شرایط تقیه بوده است :
(20) و مراقب او بوده ، جاسوسان فرستادند که خود را صالح می نمودند تا سخنی از او گرفته ، او را به حکم و قدرت والی بسپارند (21) پس از او سؤ ال نموده گفتند: ((ای استاد می دانیم که تو را به راستی سخن می رانی و تعلیم می دهی و از کسی روداری نمی کنی ، بلکه طریق خدا را به صدق می آموزی (22) آیا بر ما جایز هست که جزیه به قیصر بدهیم یا نه ؟ (23) او چون مکر ایشان را درک کرد بدیشان گفت : ((مرا برای چه امتحان می کنید؟)) (24) دیناری به من نشان دهید (آنان دیناری را نزد او آوردند و او پرسید) صورت و رقمش از کیست ؟)) ایشان در جواب گفتند: ((از قیصر است .)) (25) او به ایشان گفت : ((پس مال قیصر را به قیصر رد کنید و مال خدا را به خدا.)) (26) پس چون نتوانستند او را به سخنی در نظر مردم ملزم سازند، از جواب او در عجب شده ، ساکت ماندند (لوقا 20:20-26، متی 22:15-22، مرقس 12:13-17).

8-6- ستیز با دین به دنیا فروشان
حضرت عیسی مسیح (ع ) رهبران دینی خودپسند، ریاکار و دنیاپرست را به شدت سرزنش می کرد. همین امر آنان را برانگیخت تا برای نابودی آن حضرت توطئه و اقدام کنند. برخی از سخنان او در این باب چنین است :
((...(13) وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار که در ملکوت آسمان را به روی مردم می بندید زیرا خود داخل آن نمی شوید و داخل شوندگان را از دخول مانع می شوید (14) وای بر شماای کاتبان و فریسیان ریاکار زیرا خانه های بیوه زنان را می بلعید و از روی ریا نماز را طویل می کنید؛ از آن رو عذاب شدیدتر خواهید یافت (15) وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار زیرا که بر و بحر را می گردید تا مریدی پیدا کنید و چون پیدا شد او را دو مرتبه پست تر از خود پسر جهنم می سازید...(29) وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار که قبرهای انبیا را بنا می کنید و مدفنهای صادقان را زینت می دهید (30) و می گویید اگر در ایام پدران خود می بودیم ، در ریختن خون انبیا با ایشان شریک نمی شدیم (31) پس ‍ برخود شهادت می دهید که فرزندان قاتلان انبیا هستید، پس شما پیمانه پدران خود را لبریز کنید (33) ای ماران و افعی زادگان چگونه از عذاب جهنم فرار خواهید کرد...)) (متی 23:1-36، لوقا 11:39-54).

9-6- نمایش قدرت
حضرت عیسی مسیح (ع ) گفت :
(27) ((زیرا که پسر انسان خواهد آمد در جلال پدر خویش به اتفاق ملائکه خود و در آن وقت هر کسی را موافق اعمالش جزا خواهد داد (28) هر آینه به شما می گویم که بعضی در اینجا حاضرند که تا پسر انسان را نبینند که در ملکوت خود می آید ذائقه موت را نخواهند چشید.)) (متی 16:27-28، مرقس 9:1، لوقا 9:26-27).
سرانجام آن حضرت در واپسین روزهای زندگی خود در میان استقبال پرشور منتظران ملکوت آسمانی در حالی که بر کوه الاغی سوار بود وارد شهر قدس شد. از جمله شعارهایی که در آن جمع به گوش می رسید، این بود: ((مبارک باد پادشاه اسرائیل که به اسم خداوند می آید.))
(39) آنگاه بعضی از فریسیان از میان بدو گفتند: ((ای استاد شاگردان خود را نهیب نما.)) (40) او در جواب ایشان گفت : ((به شما می گویم اگر اینها ساکت شوند هر آینه سنگها به صدا آیند.)) (لوقا 19:39-40).
وی با شکوه و جلال فراوان به معبد پا نهاد و آن مکان مقدس را از کسانی که به خرید و فروش مشغول بودند، پاکسازی کرد. شاید برخی مردم انتظار داشتند مسیحای موعود بر اسب سوار شود و تخت پادشاهان ستمکار را واژگون سازد، اما تنها کاری که حضرت عیسی مسیح (ع ) در آن شرایط انجام داد این بود که بر کره الاغی عاریتی سوار شد و پس از ورود به معبد، ((تختهای صرافان و کرسیهای کبوتر فروشان را واژگون ساخت )) (متی 21، مرقس 11، لوقا 19 و یوحنا 12).
در واقع حضرت مسیح (ع ) با کار خود جامعه بنی اسرائیل را آزمایش ‍ کرد و پس از مشاهده مخالفت آشکار فریسیان با اقدامات اصلاحی او در معبد، دانست که شرایط برای انقلاب فراهم نیست . از این رو، پس از عتاب فراوان ، شهر قدس را مخاطب قرار داد و گفت :
(37) ((ای اورشلیم ، اورشلیم ، قاتل انبیا و سنگسار کننده مرسلان خود، چند مرتبه خواستم فرزندان تو را جمع کنم ، مثل مرغی که جوجه های خود را زیر بال خود جمع می کند و نخواستید (38) اینک خانه شما برای شما ویران گذارده می شود (39) زیرا به شما می گویم از این پس مرا نخواهید دید تا بگویید مبارک است او که به نام خداوند می آید.)) (متی 23:37-39، لوقا 13:34-35).

10-6- تکمیل تورات
حضرت عیسی مسیح (ع ) در موعظه بر روی کوه ، رسالت خود را چنین شرح داد:
(17) گمان مبرید که آمده ام تا تورات یا صحف انبیا را باطل سازم ، نیامده ام تا باطل بنمایم ، بلکه تا تمام کنم (18) زیرا هر آینه به شما می گویم تا آسمان و زمین زایل نشود همزه ای با نقطه ای از تورات هرگز زایل نخواهد شد، تا همه واقع شود (19) پس هر که یکی از این احکام کوچکترین (یعنی جزئی ترین حکم تورات ) را بشکند و به مردم چنین تعلیم دهد، در ملکوت آسمان کمترین شمرده خواهد شد؛ اما هر که به عمل آورد و تعلیم نماید او در ملکوت آسمان بزرگ خواندهم خواهد شد...(38) شنیده اید که گفته شده است چشمی به چشمی و دندانی به دندانی (39) لیکن من به شما می گویم با شریر مقاومت مکنید، بلکه هر که به رخساره راست تو طپانچه زند دیگری را نیز به سوی او بگردان ...)) (متی 5:17-48).
برخی از افراد عبارت فوق را به معنای تسلیم در برابر ستمکاران و پذیرش ستم آنان دانسته اند، اما می توان گفت که این سخن یک توصیه اخلاقی مبالغه آمیز است و تنها به عفو و بخشایش در امور شخصی دلالت می کند. دستورهای اکید و فراوانی مانند آن ، مبنی بر صبر و عفو بدکاران و سلام دادن به افراد بی فرهنگ و بزرگواری ورزیدن برابر ناهنجاریهای ایشان در قرآن مجید و احادیث اسلامی یافت می شود و سیره اولیای الهی بر آن گواهی می دهد.(4)
حضرت امیرالمؤ منین علی (ع ) یکی از صفات پسندیده انسان تقواپیشه را این می داند که از کسی که به او ستم روا داشته ، گذشت می کند: ((یعفو عمن ظلمه و یعطی من حرمه و یصل من قطعه .))(5) همچنین آن حضرت در نامه به امام حسن مجتبی (ع ) به اموری از این قبیل سفارش می کند و می افزاید: ((نباید این دستور العمل را در غیر مورد آن ، یا نسبت به کسی که شایسته آن نیست ، اجرا کرد.))(6) در روایتی نیز می خوانیم که امام جعفر صادق (ع ) همین عبارت مربوط به طپانچه زدن را به حضرت مسیح (ع ) است . (7)در موردی دیگر از انجیل می خوانیم :
(21) آنگاه پطرس نزد او آمده ، گفت : ((خداوندا چند مرتبه برادرم به من خطا ورزد، می باید او را آمرزید آیا تا هفت مرتبه ؟)) (22) عیسی بدو گفت : ((تو را نمی گویم تا هفت مرتبه ، بلکه تا هفتاد هفت (70*7) مرتبه )) (متی 18:21-22، لوقا 17:3-4).
به گفته یوحنا، هنگامی که حضرت عیسی مسیح (ع ) را دستگیر کردند، یکی از دشمنان به او طپانچه زد. آن حضرت فورا اعتراض کرد و گفت : ((برای چه می زنی ؟)) (یوحنا 18:22-23).
همچنین ، با آنکه حضرت مسیح (ع ) عدم مقاومت در برابر شریر را توصیه کرده ، شاگردان و پیروان وی این سفارش را مربوط به امور شخصی می دانستند و در برابر زورگویان کاملا مقاومت می کردند (شرح این مقاومتها در کتاب اعمال رسولان آمده است ). آنان برای اینکه بتوانند در برابر پادشاهان و دشمنان دین ایستادگی کنند به درگاه الهی چنین دعا کردند:
(24) ((خداوندا، تو آن خدا هستی که آسمان و زمین و دریا و آنچه را در آنهاست آفریدی ... (27) زیرا که فی الواقع بر بنده قدوس تو عیسی که او را مسح کردی ، هیرودیس و پنطیوس پیلاطس با امتها و قومهای اسرائیل با هم جمع شدند (28) تا آنچه را که دست و راءی تو از قبل مقدر فرموده بود، بجا آورند (29) الآن ای خداوند به تهدیدات ایشان نظر کن و غلامان خود را عطا فرما تا به دلیری تمام به کلام تو سخن گویند.)) (اعمال رسولان 4:24-29).
هنگامی که بزرگان یهود دیدند تعالیم عیسی منافع آنان را مورد تهدید قرار می دهد، برای کشتن او توطئه کردند. یکی از شاگردان او به نام یهودای اسخریوطی به وی خیانت کرد. آنگاه عیسی که به اتهام توطئه براندازی حکومت استعماری روم ، تحت تعقیب قرار گرفته بود، به مقامات رومی سپرده شد. به نوشته اناجیل ، وی در آخرین شب زندگی ، عشای ربانی را با شاگردان خود صرف نظر کرد. پس از شام آخر، مقامات رومی او را دستگیر کردند و به محکمه بردند و در آنجا به اعدام محکوم شد.
طبق تعلیم اناجیل ، عیسی مصلوب شد، روی صلیب مرد و او را دفن کردند. پس از سه روز، خدا او را از مرگ برخیزاند. وی چندین بار برای شاگردان خود ظاهر شد، سپس به آسمان رفت . در روز عید گلریزان (پنحاهه ، پنطیکاست ) روح القدس در رسولان حلول کرد و پس از ایشان جماعتی را پدید آورد که در طی قرون و اعصار، رسالت عیسی (ع ) را به دوش داشتند و چون او عمل می کردند.

ادامه این بخش را در پست بعدی ببینیند



نوشته: روضه خوانِ آقا در: شنبه 89/12/7 | نظر

 
آرشیو مطالب پیشین:
تغییر وبلاگ
به سوی خورشید
آسیبهای خانوادگی در آخرالزّمان
داستان شیعه شدن یک طلبه اهل‏ سنت با شنیدن روضه امام حسین(ع)
یاید از یک شهید3
یادی از یک شهید 2
یادی از یک شهید
پاسخ به شبهات وهابیت در مورد حضرت زهرا(س)
نقدی بر فیلم مستند (ظهور بسیار نزدیک است)
چند جمله از بین پیام صد ها هزار شهید
پاسخ آیت الله صافی گلپایگانی به چند استفتا با موضوع مهدویت
پس از زیارت حرم حضرت معصومه(س)؛ خواهر زن «تونی بلر» مسلمان شد
دلیل مسلمان شدن خواهر زن تونی بلر از زبان یک گوینده
انجمن حجتیه چه کسانی هستند و عقایدشان دارای چه اشکالاتی است؟ توض
شنایی با آیین مسیحیت -بخش دوم (3)
[همه عناوین(89)][عناوین آرشیوشده] آرشیو کامل
 

No Image
No Image No Image No Image
 
 
 

درباره ما


    روضه خوانِ آقا
    اللهم و صل على ولى امرک القائم المؤمل و العدل المنتظر. و حفه بملائکتک المقربین، و ایده بروح القدس، یا رب العالیمن. اللهم اجعله الداعى الى کتابک، و القائم بدینک، استخلفه فى الارض کما استخلفت الذین من قبله مکن له دینه الذى ارتضیته، ابدله من بعد خوفه امنا، یعبدک لا یشرک بک شیئا…

< Html />

توضیحات

No Image No Image