سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بایگانی

 
No Image
امام مهدى(عج) در احادیث اهل سنت(1) پیوند ثابت
امام مهدى(عج) در احادیث اهل سنت
علامه مرتضى عسکرى

متن سخنرانی علامه سید مرتضی عسکری

بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم«الحمدلله رب العالمین و الصلوة والسلام على خاتم الأنبیاء و افضل المرسلین محمد و آله الطاهرین.»



مدخل بحث

«بسم
اللَّه الرحمن الرحیم، الم . ذلِکَ الْکِتبُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدىً
لِّلْمُتَّقِینَ . الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ....»(133)
«وَعَدَ
اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَعَمِلُوا الصَّلِحَاتِ
لَیَسْتَخْلِفَنَّهُم فِی الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ
قَبْلِهِمْ.»
وَلَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمْ الَّذِی ارْتَضَى
لَهُمْ وَلَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً
یَعْبُدُونَنِی لَا یُشْرِکُونَ بِی شَیْئاً....»(134)
ولادت با سعادت
منجى عالم بشریت را به همه آقایان و خودم تهنیت و تبریک مى‏گویم. آنچه بنا
است به خاطر آن دقایقى وقت شما را بگیرم، احادیثى از کتب مکتب خلفا در
بشارت به دوره حضرت حجت(عج) است؛

مقدمه
در ابتدا مقدمه‏اى را بیان مى‏کنم. مردم و انسان‏ها دو قسم هستند:
یک قسمى مانند حیواناتند که نمى‏دانند اصل خلقت چه بوده، از کجا آمده‏اند و نهایت عالم خلقت چیست؟ و
دسته‏اى دیگر از آن‏هایند که پیرو کتاب آسمانى‏اند. کتاب‏هاى آسمانى که
امروزه در دست ما است همان تورات، انجیل و زبور است؛ ولى همه آن‏ها تحریف
شده‏اند جز قرآن کریم که هیچ تغییرى نکرده است. حتى یک کلمه از آن کم و
زیاد نشده است؛ کما این‏که در 3 جلد کتاب «قرآن الکریم و روایات
المدرستین» من ثابت کرده‏ام که ممکن نیست که یک کلمه از قرآن کریم جابه جا
یا کم و زیاد شده باشد و همچنان است که خدا وعده کرده است: «إِنَّا نَحْنُ
نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ».(135) اهل کتاب همه متفق
القول هستند و اجماع دارند که ابتداى خلقت، از خالق متعال است و این جهان
خلقت را روز آخرى است که در آن روز، عدالت در جوامع بشرى بر پا خواهد شد.
بعضى در انتظار حضرت عیسى بن مریم‏علیه السلام هستند و معتقدند او منجى
آخرالزمان است؛ ولى مطالب و منابع آنان مانند ما مسلمانان روشن نیست.
منابع آنان تحریف و کم و زیاد شده است.
امّا ما مسلمانان با روایاتى که
از مکتب اهل بیت‏علیهم السلام و مکتب خلفا داریم، روشن‏تر هستیم. آن منجى
عالم بشریت لقبش «مهدى(عج)» است. این در تمام روایاتى که از آخر الزمان
خبر مى‏دهد در منابع دو مکتب موجود است؛ فرق مکتب اهل بیت - علیهم السلام
- و مکتب خلفاء اما چیزى که هست ما پیروان مکتب اهل البیت، شیعیان اهل
بیت‏علیهم السلام از مکتب خلفا هم روشن‏تر هستیم. چرا؟دلیل اول یک دلیل
مهمش آن است که در مکتب خلفا از نشر حدیث پیامبرصلى الله علیه وآله و
نوشتن آن جلوگیرى کردند. من در کتاب معالم المدرستین و جاهاى دیگر این را
بیان کرده‏ام.
روایتى
را از مسند احمد بن حنبل و سنن ابن ماجه که از صحاح سِتّه است، نقل
مى‏کنم: عبدالله بن عمرو بن عاص مى‏گوید: «کنت اسمع کلما اسمعه من رسول
الله و نهتنى قریش.
قالوا
تکتب کلما تسمعه من رسول ‏اللَّه و رسول اللَّه بشر یتکلموا فى الغضب و
الرضا.»(136) مثلاً از عمار خوشش آمده، گفته: «عمار مع الحق.»(137) از
ابوذر خوشش آمده، فرموده است: «ما اظلت الخضراء و لا اقلت الغبرا على لحظة
اصدق من ابوذر.»(138) از حکم بن عاص پدر مروان بدش آمده است لعنتش کرده،
آیا تو این‏ها را مى‏نویسى؟!

بالاتر
از این، در صحیح مسلم بابى است - مى‏دانید که صحیح مسلم سومین کتاب از
لحاظ اهمیت نزد برادران اهل سنت است، قرآن، صحیح بخارى و صحیح مسلم - به
نام «باب من لعنه النبى‏صلى الله علیه وآله او سبه او دعا علیه و لیس هو
اهلاً لذلک کان له زکاة و اجراً و رحمة.»(139) حال این روایت‏ها را
نمى‏خواهم بخوانم. مکتب خلفا منع کرده‏اند نوشتن روایت و حدیث پیامبرصلى
الله علیه وآله را.
آنچه همه مى‏دانند روایتى است که پیامبرصلى الله
علیه وآله در مرض وفات فرمود و در صحیح بخارى و صحیح مسلم وجود دارد:
«آتونى بدوات و قرطاس أکتب لکم کتابا لن تضلوا بعده ابدا.»(140) عمر گفت:
«حسبنا کتاب اللَّه.»(141) بعضى خواستند کاغذ و قلم بیاورند. نگفته‏اند چه
کسى گفت. اما نمى‏شود غیر از خلیفه دوم عمربن خطاب کسى دیگر باشد. او گفت:
«إن الرجل لیهجر»(142)؛ این مرد در هذیان است. خواستند مجدداً کاغذ و قلم
بیاورند. پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: «أو بعد ماذا،»(143) دیگر بعد
از چه!!!
بعد از وفات پیامبرصلى الله علیه وآله، ابوبکر که خلیفه شد در
«تذکرة الحفاظ» ذهبى که از بزرگان علماى مکتب خلفا است، در ترجمه ابوبکر
دارد که او گفت: حدیث از پیامبرصلى الله علیه وآله روایت نکنند، هر کس از
شما سؤال کرد بگویید، «بیننا و بینکم کتاب الله، فأحل ما أحل. ...»(144)

بعد
از ابوبکر، عمر بن خطاب منع از روایت حدیث پیامبرصلى الله علیه وآله را
تشدید کرد. چنان‏که منقول است چند نفر رفته بودند به خارج از مدینه و از
پیامبرصلى الله علیه وآله روایت کرده بودند. این‏ها را آورد و در مدینه
حبس کرد.
در
ترجمه عمر بن خطاب، در تاریخ طبرى که از امام و مورخین مکتب خلفا است از
ابوموسى اشعرى نقل کرده که عمر بن خطاب هر که را به عنوان والى به جایى
مى‏فرستاد، با او تا بیرون مدینه مى‏رفت و به او مى‏گفت: از پیامبرصلى
الله علیه وآله چیزى روایت نکن. سبب این سفارش عمر آن بود که روایت‏هاى
مخالف با سیاست خلفا منتشر نشود.
از زمان ابوبکر شروع کردند قرآن بى تفسیر نوشتن.
آنچه
بر پیامبرصلى الله علیه وآله نازل مى‏شد به دو صورت بود؛ یعنى دو وحى بر
پیامبرصلى الله علیه وآله مى‏شد: یکى وحى قرآنى و دیگر وحى بیانى؛ به
عنوان مثال ما عدد رکعات نماز را در قرآن نداریم. توضیح آن در وحى بیانى
است. پیامبرصلى الله علیه وآله وحى بیانى را در خانه خودش نوشته بود و هر
جا که قرآن مى‏خواند وحى بیانى آن را نیز مى‏گفت؛ چنان که در مسند احمد
دارد که پیامبرصلى الله علیه وآله در مسجد خودش ده آیه، ده آیه درس
مى‏داد: «ابى عبد الرحمن السلمى قال حدثنا من کان یقرئنا من الصحابه انهم
کانوا یأخذون من رسول اللَّه‏صلى الله علیه وآله عشر آیات فلا یأخذون فى
العشر الاخرى حتى یعلموا ما فى هذه من العلم و العمل.»(145) این تفسیر
بیانى هم مخالف سیاست حکومت بود. «یأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ
أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ
رِسَالَتَهُ وَ ...»(146) وحى شده بود و نازل شده بوده وحى بیانى آن «فى
على» بود لذا شروع کردند و یک قرآن بى تفسیر را نوشتند. زمان «ابوبکر»
شروع به نوشتن کردند، زمان «عمر» تمام شد و آن را نزد حفصه گذاشتند. بعد
این قرآن را زمان عثمان در هفت نسخه استنساخ کردند و به بلاد فرستادند و
آن همین قرآن است که در دست ما است. همان قرآنى است که بر پیامبرصلى الله
علیه وآله نازل شد. هیچ کم و زیاد ندارد؛ ولى وحى بیانى آن از بین رفته
است. خلفا منع کردند از نوشتن حدیث پیامبرصلى الله علیه وآله تا زمان
ابوجعفر منصور؛ مگر دو سال حکومت عمر بن عبدالعزیز (100 - 99) که اجازه
داد حدیث بنویسند. در کتاب «تاریخ الخلفاء» سیوطى و در کتاب "تاریخ
الاسلام " ذهبى در سنه 146 در ترجمه ابوجعفر منصور دارد که او دستور داد
حدیث پیامبرصلى الله علیه وآله را بنویسند.
این مقدمه را گفتم تا بگویم احادیثى که از پیامبرصلى الله علیه وآله درباره حضرت حجت(عج) آمده است، نزد ما بیش‏تر است.

احادیث مکتب خلفا

چون
بنا بود من احادیثى که از پیامبرصلى الله علیه وآله درباره حضرت حجت(عج)
از مکتب خلفا رسیده، نقل کنم. اما روایات آن‏ها نسبت به روایات ما کم‏تر
است، مع ذلک مکتب خلفا در این باره کتاب‏هایى نوشته‏اند. سیوطى شافعى
کتابى دارد به نام «العرف الوردى فى الاخبار المهدى(عج)». سبط ابن جوزى هم
کتابى دارد. حالا من چند روایت از مکتب خلفا براى شما مى‏خوانم:

حدیث اول

روى
الشیخ ابراهیم الحموینى الشافعى [استاد ذهبى که وفاتش سنه 722 است‏] فى
"فرائد السمطین" [طبع استانبول ]بسنده عن ابن العباس قال، قال
رسول‏اللَّه‏صلى الله علیه وآله: «إن خلفائى و أوصیائى و حجج‏اللَّه على
الخلق بعدى إثنا عشر اولهم أخى و آخرهم ولدى. قیل: یا رسول‏اللَّه‏صلى
الله علیه وآله و من أخوک؟ قال: على بن ابى‏طالب‏علیه السلام. قیل: و من
ولدک؟ قال: المهدى(عج) الذى یملأ الارض قسط و عدلاً کما ملئت جوراً و
ظلماً والذى بعثنى بالحق بشیراً و نذیراً لو لم یبق من الدنیا الا یوم
واحد لطول‏اللَّه ذلک الیوم حتى یخرج فیه ولدى المهدى(عج) فینزل
روح‏اللَّه عیسى بن مریم فیصلى خلفه.»(147)[ این اجماعى است. این در
روایات ما بسیار است. در روایات مکتب خلفا هم دارد که عیسى بن مریم‏علیه
السلام پشت سر حضرت حجت(عج) نماز مى‏خواند ] «و تشرق الارض بنور ربه و
یبلغ سلطانه المغرب و المشرق.»(148)

دنیا را حکومت عدل امام زمان(عج) فرا مى‏گیرد جایى نمى‏ماند که خارج از حکومت حجت بن‏الحسن(عج) باشد.

حدیث دوم

فى
تاریخ المقتل الحسین‏علیه السلام لأخطب خطباء الخوارزم، موفق بن احمد
الحنفى المتوفى‏ سنة الخمس مأة و ثمان و ستین هجریة [او سند را کامل آورده
است. من فقط آن آخرى را مى‏گویم ] بسنده عن ابى‏سلمى راعى إبل
رسول‏اللَّه‏صلى الله علیه وآله انه قال: لیلة اسرى بى الى السماء
ارانى‏اللَّه ذریتى و المهدى(عج) فى وسطهم کأنه کوکب درى.(149) [حضرت
حجت(عج) نسبت به ائمه علیهم السلام - مثل پیامبر خاتم‏صلى الله علیه وآله
است نسبت به تمام پیامبران. در روایت دیده‏ام که امام جعفر صادق‏علیه
السلام بعد از نماز سر سجاده نشسته بود مى‏گفت: سیدى (خطاب به حضرت
حجت(عج)) انتظار تو و غیبت تو چنین و چنان مى‏کند، یعنى حضرت حجت(عج)
نسبتش به سایر ائمه‏علیهم السلام مثل نسبت پیامبرصلى الله علیه وآله است
به سایر انبیا. لذا این‏جا مى‏فرماید والمهدى(عج) فى وسطهم کأنه کوکب درى
] و قال ‏اللَّه هولاء الحجج و هو سائر من عترتک و المنتقم من أعدائى.(150)

حدیث سوم

این
روایت در «سنن ابى‏داوود» (جزء دوم صفحه 420) و «تذکرة خواص الامه» (صفحه
377 چاپ استامبول 1399) است. سنن ابو داوود یکى از صِحاحِ سِتَّ شمرده
مى‏شود. ابوداوود و ابن الجوزى سلسله سند دارند، من ساقط کردم.
بسنده
عن ابن عمر[ ابن عمر که مى‏گویند عبداللَّه بن عمر است. معروف است که
بزرگ‏ترین فرزند خلیفه دوم بود ] قال قال رسول اللَّه‏صلى الله علیه وآله
«یخرج فى آخر الزمان رجل من ولدى اسمه کاسمى و کنیته ککنیتى، یملأ الارض
عدلاً کما ملئت جوراً، فذلک المهدى(عج).»(151)


ادامه دارد

© کپی رایت توسط مطالعات شیعه شناسی کلیه حقوق مادی و معنوی مربوط و متعلق به این سایت است.)
برداشت مقالات فقط با اجازه کتبی و ذکر منبع امکان پذیر است.

http://www.shiastudies.com/farsi/modules.php?name=Content&pa=showpage&pid=121



نوشته: روضه خوانِ آقا در: شنبه 88/5/10 | نظر

 
آرشیو مطالب پیشین:
تغییر وبلاگ
به سوی خورشید
آسیبهای خانوادگی در آخرالزّمان
داستان شیعه شدن یک طلبه اهل‏ سنت با شنیدن روضه امام حسین(ع)
یاید از یک شهید3
یادی از یک شهید 2
یادی از یک شهید
پاسخ به شبهات وهابیت در مورد حضرت زهرا(س)
نقدی بر فیلم مستند (ظهور بسیار نزدیک است)
چند جمله از بین پیام صد ها هزار شهید
پاسخ آیت الله صافی گلپایگانی به چند استفتا با موضوع مهدویت
پس از زیارت حرم حضرت معصومه(س)؛ خواهر زن «تونی بلر» مسلمان شد
دلیل مسلمان شدن خواهر زن تونی بلر از زبان یک گوینده
انجمن حجتیه چه کسانی هستند و عقایدشان دارای چه اشکالاتی است؟ توض
شنایی با آیین مسیحیت -بخش دوم (3)
[همه عناوین(89)][عناوین آرشیوشده] آرشیو کامل
 

No Image
No Image No Image No Image
 
 
 

درباره ما


    روضه خوانِ آقا
    اللهم و صل على ولى امرک القائم المؤمل و العدل المنتظر. و حفه بملائکتک المقربین، و ایده بروح القدس، یا رب العالیمن. اللهم اجعله الداعى الى کتابک، و القائم بدینک، استخلفه فى الارض کما استخلفت الذین من قبله مکن له دینه الذى ارتضیته، ابدله من بعد خوفه امنا، یعبدک لا یشرک بک شیئا…

< Html />

توضیحات

No Image No Image